Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4530 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
army management structure
U
سازمان مدیریت نیروی زمینی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
army class manager activity
U
سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
Other Matches
army landing forces
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
army aircraft
U
هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
air force personnel with the army
U
پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
army commander
U
فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
directed
U
مدیریت یا سازمان دهی
directs
U
مدیریت یا سازمان دهی
direct
U
مدیریت یا سازمان دهی
land force n
U
نیروی زمینی
land forces
U
نیروی زمینی
ground forces
U
نیروی زمینی
ground force
U
نیروی زمینی
army post office
U
پستخانه نیروی زمینی
army staff
U
ستاد نیروی زمینی
army base
U
پادگان نیروی زمینی
army depot
U
امادگاه نیروی زمینی
army base
U
پایگاه نیروی زمینی
department of the army
U
وزارت نیروی زمینی
secretary of the army
U
وزیر نیروی زمینی
army artillery
U
توپخانه نیروی زمینی
armies
U
ارتش نیروی زمینی
army aviator
U
خلبان نیروی زمینی
army
U
ارتش نیروی زمینی
army corps
U
سپاههای نیروی زمینی
army reserve
U
احتیاط نیروی زمینی
army in the field
U
نیروی زمینی درصحنه عملیات
army material command
U
فرماندهی اماد نیروی زمینی
land service
U
خدمت نظام در نیروی زمینی
army aviation
U
هواپیمای نیروی زمینی هوانیروز
army post office
U
شعبه پستی نیروی زمینی
army program memorandum
U
لایحه برنامههای نیروی زمینی
army reserve
U
قسمت احتیاط نیروی زمینی
army assault team
U
تیم هجومی نیروی زمینی
assistant secretary of the army
U
معاون وزیر نیروی زمینی
theater army
U
نیروی زمینی صحنه عملیات
army training program
U
برنامه اموزش نیروی زمینی
army service area
U
منطقه سرویس نیروی زمینی
master sergeant
U
استوار ارشد نیروی زمینی
army national guard
U
گارد ملی وابسته به نیروی زمینی
army airdefense command post
U
پاسگاه فرماندهی پدافندهوایی نیروی زمینی
an system
U
سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
army deposit fund
U
سپرده پولی پرسنل نیروی زمینی
army troops
U
عدههای ارتشی یکانهای نیروی زمینی
army personnel system
U
سیستم عملیات پرسنلی نیروی زمینی
army material program
U
برنامه تهیه اماد نیروی زمینی
army personnel center
U
مرکز عملیات پرسنلی نیروی زمینی
army training and evaluation program
U
برنامه اموزش و ارزیابی یکانهای نیروی زمینی
chief army censor
U
افسر نافر فرماندهی عملیات مشترک نیروی زمینی
association for system management
U
یک سازمان بین المللی که متعهد است تا اعضا خود را ازرشد سریع و تغییرات درزمینه مدیریت سیستم ها وپردازش اطلاعات اگاه کند
asm
U
Yystems for Associationیک سازمان بین المللی که متعهد است تا اعضا خود را ازرشد سریع و تغییرات درزمینه مدیریت سیستم ها وپردازش اطلاعات اگاه کندanagement
control line aircraft
U
نوعی هواپیمای مدل که مسیرپرواز ان با تغییر نیروی کشش دو یا چند سیم یا رشته توسط اپراتور زمینی کنترل میشود
army reserve command
U
فرماندهی احتیاط نیروی زمینی قسمت احتیاط ارتش
sub domain
U
سطح دوم آدرس دهی در اینترنت که مربوط به نام سازمان در یک سازمان بزرگتر است
central treaty organization
U
سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
computer managed instruction
U
اموزش با مدیریت کامپیوتردستورالعمل با مدیریت کامپیوتر
ground liaison
U
گروه رابط زمینی در فرودگاه شکاریهاربط زمینی
goldie lock
U
فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
secret police
U
سازمان پلیس مخفی سازمان کاراگاهی
smart
U
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarter
U
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarted
U
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smartest
U
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarting
U
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarts
U
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
army terminals
U
باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی
army nurse corps
U
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
army operations center
U
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
CMOT
U
استفاده از پروتکلهای مدیریت شبکه CMIS , CMIP برای مدیریت دروازه ها در یک شبکه TCP / IP
ibi
U
Informatics of IntergovermentalBureauسازمانی متشکل از اعضای سازمان ملل UNESCO یانمایندگی سازمان ملل متحد
central treaty organization
U
پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
economic and social council
U
شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
international labour organization
U
سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
stable
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
structure
U
سازمان سازمان دادن
structures
U
سازمان سازمان دادن
structuring
U
سازمان سازمان دادن
apparatus
[machinery]
U
سازمان
[سازمان اداری ]
reenforceŠetc
U
نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
blue water school
U
انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
magneto electricity
U
نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
command management system
U
سیستم مدیریت فرماندهی سیستم مدیریت یکان
juggernauts
U
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
torque
U
نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
juggernaut
U
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
e.m.f
U
force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
expeditionary
U
نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
ground signals
U
سیستم علایم بصری زمینی سیستم مخابره علایم زمینی مستقر در فرودگاه
electromotive force
U
نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
yams
U
سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
yam
U
سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
attack force
U
نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
threat force
U
نیروی دشمن نیروی مخالف
buoyancy
U
نیروی بالابر نیروی شناوری
self propulsion
U
حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
counter force
U
نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
naval aviation
U
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
allocated manpower
U
نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
geomagnetism
U
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
free gyroscope
U
نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
Marine Corps
U
نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
directorships
U
مدیریت
directorate
U
مدیریت
directorship
U
مدیریت
menage
U
مدیریت
directorates
U
مدیریت
conductorship
U
مدیریت
generalship
U
مدیریت
administrations
U
مدیریت
administration
U
مدیریت
management
U
مدیریت
managements
U
مدیریت
superintendence
U
مدیریت
managership
U
مدیریت
administratorship
U
مدیریت
stage direction
U
مدیریت
leadership
U
مدیریت
matronage
U
مدیریت
file management
U
مدیریت فایل
management science
U
علم مدیریت
supply management
U
مدیریت عرضه
pyramiding
U
مدیریت واحد
financial management
U
مدیریت مالی
inventory management
U
مدیریت موجودی
record management
U
مدیریت مدارک
record management
U
مدیریت رکوردها
resource management
U
مدیریت منبع
maladministration
U
سوء مدیریت
management expenses
U
مخارج مدیریت
scientific management
U
مدیریت علمی
educational administration
U
مدیریت اموزشی
management graphics
U
مدیریت گرافیک
job management
U
مدیریت برنامه
facilities management
U
مدیریت امکانات
file management
U
مدیریت پرونده ها
file management
U
مدیریت پرونده
foremanship
U
مدیریت سرکارگری
operational management
U
مدیریت عملیاتی
materials management
U
مدیریت مواد
materiel cognizance
U
مدیریت کالاها
task management
U
مدیریت وفیفه
system mangement
U
مدیریت سیستم
task management
U
مدیریت کار
materiel management
U
مدیریت اماد
memory management
U
مدیریت حافظه
ownership and management
U
مالکیت و مدیریت
materiel management
U
مدیریت اقلام
personnel management
U
مدیریت استخدام
personnel management
U
مدیریت پرسنلی
superintendency
U
ریاست مدیریت
production management
U
مدیریت تولید
management system
U
سیستم مدیریت
interlocking directorate
U
مدیریت واحد
superintendence
U
ریاست مدیریت
postal directory
U
مدیریت پست
run the show
U
مدیریت کردن
managerial economics
U
اقتصاد مدیریت
industrial management
U
مدیریت صنعتی
monopoly management
U
مدیریت انحصاری
setup
<idiom>
U
مدیریت داشتن
data management
U
مدیریت داده ها
trusted
U
مدیریت امانی
configuration management
U
مدیریت پیکربندی
concurrency management
U
مدیریت همزمانی
directorates
U
مقام مدیریت
directorate
U
مقام مدیریت
trust
U
مدیریت امانی
trusts
U
مدیریت امانی
career management
U
مدیریت مشاغل
management report
U
گزارش مدیریت
demand management
U
مدیریت تقاضا
system
U
سازمان
systems
U
سازمان
structure
U
سازمان
structures
U
سازمان
inst
U
سازمان
organization
U
سازمان
organisations
U
سازمان
organizations
U
سازمان
structuring
U
سازمان
department
U
سازمان
activities
U
سازمان
institution
U
سازمان
departments
U
سازمان
activity
U
سازمان
machinery
U
سازمان
organism
U
سازمان
organisms
U
سازمان
data management system
U
سیستم مدیریت داده ها
data processing management
U
مدیریت پردازش داده
data base management
U
مدیریت پایگاه داده ها
materiel cognizance
U
مدیریت تشخیص کالا
file management program
U
برنامه مدیریت فایل
wildlife management
U
مدیریت حیات وحش
project management program
U
برنامه مدیریت پروژه
letters of administration
U
سند مدیریت ترکه
top level management
U
مدیریت سطح بالا
frameworks
U
مدیریت پایگاه داده
data management programs
U
برنامههای مدیریت داده ها
Recent search history
Forum search
1
اجزای تشکیل دهنده سازمان
1
معنی کنید: Residential Demand Side Management
1
کارآفرینی
1
Simultaneously, those engaged in the work of basic disciplines have become increasingly aware of the of organizations in society and have begun to concentrate attention on relevant problems.
1
تحت نظارت سازمان اتوبوسرانی رشت و حومه
1
nternal brand management of destination brands: Exploring the roles of destination management organisations and operators
1
استخدام عبارت از پرکردن و پرنگهداشتن پست های خالی درتشکیل سازمان به اساس اهلیت، لیاقت و شایستگی میباشد
1
a food shop let us "eat now,pay later"thanks to the Barrett name.
1
offshoring
1
Rotating machinery absorbing real power in any of a number of operating quadrant combinations
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com